اولین عید نازنین
امسال عید همراه بابابزرگ,مامان بزرگ رفته بودیم مناطق
عملیاتی پیش شهدای گمنام برای اینکه تورو نذر اونا کردیم,
حالا میخوام بگم کجاها رفتی:مرقد امام,قم,اندیمشک
سر قبر شهدا, شوش حرم دانیال نبی, فتح المبین,فکه,خرمشهر,
هویزه,طلایه, شلمچه, حورالعظیم,چزابه,دهلاویه,اروند کنار,
آبادان,اهواز حرم علی بن مهزیار.
آبادان که رفتیم هوا خیلی گرم بود,تو هم که خیلی گرمایی بودی
گریه میکردی...وقتی مارو کلافه میکردی
ما هم لباساتو از تنت در می آوردیم تو هم بلافاصله ساکت میشدی...!!!!!!!!!!!!
همه تعجب میکردن که بچه نیم وجبی چه سیاستی میکنه.
اون روزی که رفتیم فکه تو خیلی لج کردی,تو بغل مامانی خوابیدی,
وقتی داشتیم از اونجا دیدن میکردیم بین راه بعد چند دقیقه بیدار شدی
و دوباره شروع کردی به گریه کردن....
بغل بابا بودی دیدم خراب کردی.....
کل لباستو کثیف کردی بعد بابا تورو با چفیه ی خودش پیچید
تا بریم تو ماشین,همه نگامون میکردن,هرکی یه چیزی میگفت...